عدالت

عدالت واژه ای غریب نیست اما حقیقتی قریب هم نیست . سده ها و هزاره های بسیاری است که بشر با این رویا روز و شب کرده لیکن جز زور و اختناق و ظلم و بیداد نصیبی نبرده است . هنوز آهنگ سنگینی ناله های کودکانی که به بیگاری کشیده شده اند مادرانی که شوی خود را به بی عدالتی قربانی داده اند و مردانی که به جبر کمر در برابر ظلم خم کرده اند در گوش تاریخ است . هنوز اشکهای ریزان و قلبهای داغدیده هراسهای قالب تهی کن و نفسهای در سینه حبس ضجه های دردناک و دردهای بی تاوان زخمهای بی مرهم و ناامیدیهای بی پایان نگاه های خسته و بی سو دستهای لرزان و بی رمق لبهای خشک و چروکیده بدنهای رنجور و زجر کشیده انسان سراپا ظلم و بیداد دیده هنوز این همه در خاطره تاریخ زنده است و اگر تاریخ با یادبود این حجم عظیم از نامردمی هنوز پابرجا ایستاده و قالب تهی نمی کند به دلیل این است که می خواهد کسی را بیابد و تمام رنجهای مدفون در خویش را در گوش او نجوا کند.
دیدیم و مکرر شنیده ایم که در طول تاریخ انسانهای بسیاری با اندیشه عدالت و فریاد دادخواهی انسانها این حقیقت را زنده و جاودان ساخته اند اما تلاش عملی آن خیراندیشان و نیک خواهان در راه برقراری عدالت در بیشتر موارد کم ثمر و یا بی ثمر و عدالت در معنای حقیقی آن همچنان در رویا. چقدر سخت و دشوار است تعبیر نشدن این رویای شیرین . رویایی که تمامی اجزای وجود انسان در تمام تاریخ با آن عجین شده و نگاه پرانتظار او در تعبیر آن خسته و کم سو گشته . بارها و بارها با زنگ حوادث مختلف تپش قلبش فزونی یافته اما زمانی که پلک از این خواب شیرین برداشته جز سیاهی و تباهی مستکبران و ظالمان چیزی در پیش روی ندیده .
اما می دانیم هر چه بر شماره اوراق تاریخ افزون گردد از شماره انتظارمان خواهد کاست و این همان چراغ امیدی است که قرنها و قرنهاست در دل انسانها به عشق آمدن آن منجی روشن و فروزان است . به عشق او که نامش « عدل » است (السلام علی ...العدل المشتهر) کلامش عدل است و راهش عدل . او که حکومتش حکومت عدالت است و این گم شده بشریت را در فرجام تاریخ بدو باز خواهد گرداند.
در خصوص قیام و حکومت امام زمان (ع ) هیچ ویژگی به اندازه « عدالت و قسط » روشنی و نما ندارد. آن قدر که در روایات بر ویژگی عدالت گستری آن مولی تاکید شده بر سایر مسائل چنین ابرامی نرفته است و این نشان از برجستگی این مهم در سازمان مدینه فاضله اسلامی در دوران ظهور دارد.
دهها و بلکه صدها روایت در کتابهای مختلف روایی بویژه در کتاب منتخب الاثر و کمال الدین شیخ صدوق در مورد عدالت گستری آن حضرت وارد شده است . در بسیاری از این روایات از آن امام همام به عنوان مظهر و تجلی کامل عدالت یاد شده است . نام « عدل » که بر آن مولی نهاده اند در واقع ترجمان کامل رسالت اوست .
صاحب مکیال المکارم در اثر شریف خود در این رابطه چنین می نویسد :
در دعای شبهای رمضان « عدل » نامیده شده است : ]آن بزرگوار[ « عدل آشکارترین صفات نیک آن امام است . برای همین
« اللهم و صل علی ولی امرک القائم المومل و العدل المنتظر. »
خداوندا به ولی امر خود که قیام کننده و ... و عدل مورد انتظار همه است درود فرست . » (1 )
و در جای دیگر همین عنوان را به گونه ای دیگر می یابیم :
« اول العدل و اخره . » (2 )
« السلام علی القائم المنتظر و العدل المشتهر .... » (3 )
در مدینه فاضله اسلامی و در بستر ظهور آن منجی نیز همه جا سخن از عدالت و قسط است . سخن از لبریز شدن زمین از عدل و داد است . دامنه عدالت او تا اقصی نقاط منازل و زوایای ناپیدای جامعه گسترده است حتی عدالت و دادگری همچون گرما و سرما در درون خانه های مردمان نفوذ می کند و مامن و مسکن وجود آنان را سامان می بخشد . (4 ) و در روایات ظهور « عدالت » چنان عطش برانگیز و سیری ناپذیر و فراموش ناشدنی ترسیم گردیده است که انسان را در این گمان می افکند که اصولا جهان برای رسیدن به این نقطه و فرجام باقی مانده است و برنامه و تنظیم متعمدانه الهی بر این است که آخرین سطور تاریخ با برگهای دادخواهی به انجام رسد و خداوند چنان بر این مهم تاکید دارد که اگر حتی یک روز از عمر دنیا باقی مانده باشد او آن را چنان طولانی خواهد کرد (5 ) تا آن رویای موعود مردمان از راه رسد و درخت عدالت را بر ضمیر آگاه تشنگان بکارد و جامعه بشری را با آن گمشده خویش رو به رو سازد زمین را از عدل و قسط سیراب کند و آن قدر بر باده عدالت بیفزاید که جان آدمیان از آن مدهوش گردد.
در سایه این عدالت هیچ انسانی در قید بندگی و بردگی باقی نمی ماند . (6 ) حقوق به یغما رفته انسانها به آنها بازمی گردد . (7 )
بندهای پیدا و ناپیدای بندگی از سر و گردن انسانها بازمی گردد و زمینه استثمار انسان از انسان به کلی برچیده می شود. (8 )
کارگزاران ظلم و بیداد مورد بازخواست قرار می گیرند. قاضیان و حاکمان کژرفتار از مسوولیت خویش عزل می شوند و زمین از هر نوع خیانت و نادرستی پاک می گردد . (9 )
گردنکشان و مستکبران در هم کوبیده می شوند و محرومان و مستضعفان در استرجاع حق خویش کامیاب می گردند . (10 ) دیگر ناله هیچ مظلومی در گلو خفه نمی گردد اشک و آه هیچ دلسوخته ای بلند نمی گردد هیچ انسانی گرسنه سر بر بالین نمی گذارد و هیچ محرومی با کینه و دغدغه ناامنی روزگار سپری نمی کند.
و اینها افسانه نیست بلکه به راستی تمام آن چیزی است که بر ما وعده داده اند و ما را در انتظار آن به برترین عبادت فراخوانده اند که انتظار آمدن او انتظار گامهای عدالت است . (چشم به راه مهدی (عج ) دفتر تبلیغات اسلامی 201 ـ98 )
پاورقی :
.1 « مکیال المکارم فی فوائد الدعا للقائم » میرزا محمدتقی موسوی اصفهانی .118
.2 « کمال الدین و تمام النعمه » شیخ صدوق .
.3 « مفاتیح الجنان » شیخ عباس قمی زیارت صاحب الامر .1055
.4 « بحارالانوار » علامه مجلسی ج .362 52
.5 « کمال الدین » .318
6 و .7 « بحارالانوار » 225 52 ـ.224
.8 « بحارالانوار » ج .57 51
.9 « همان مدرک » .120
.10 سوره « قصص » آیه .5
اگر تاریخ با حجم عظیم نامردمی ها هنوز پابرجا ایستاده و قالب تهی نمی کند به دلیل این است که می خواهد کسی را بیابد و تمام رنج های مدفون در خویش را در گوش او نجوا کند
در خصوصیات قیام و حکومت امام زمان (عج ) هیچ ویژگی به اندازه « عدالت » روشنی و نما ندارد.
در روایات ظهور « عدالت » چنان عطش برانگیز و سیری ناپذیر و فراموش ناشدنی ترسیم گردیده است که انسان را در این گمان می افکند که اصولا جهان برای رسیدن به این نقطه و فرجام باقی مانده است

فواید نماز شب

1) باعث خشنودی خدا و دوستی ملائکه است.

  2) باعث مباهات خداوند بر فرشتگان است.

  3) باعث درخشش برای اهل آسمان همانند ستارگان است.

  4) باعث روشنی دل است.

  5) باعث استجابت سریع دعا است.

  6) باعث پزیرش توبه و پاک شدن از گناهان از جانب حضرت حق است.

  7) باعث کفاره گناهان است. است.

  8) باعث زیبایی صورت و شادابی چهره و نورانی شدن آن در طول روز است.

  9) باعث سلامتی و تندرستی و رفع انواع بیماریهای جسمی و روحی است.

  10) باعث از بین رفتن غم و اندوه و تقویت نور چشم است.

  11) باعث تمسک یافتن به اخلاق انبیاء و اولیای خداوند است.

  12) باعث انجام دادن سنّت پیامبران و صالحان است.

  13) باعث تابش نور خدا به او می‌شود. به او می‌شود.

  14) باعث مهر و محبت و محبوب القلوب شدن بین مردم است.

  15) باعث افزایش عمر است.

  16) باعث جلب رزق و روزی فراوان و ادعای قرض است.

  17) باعث نوعی صدقه است.

  18) باعث نوشته شدن چهار ثواب بزرگ برای خود است.

  19) خداوند نه صف از ملائکه پشت سر نمازگزار قرار می‌دهد.

  20) کلید رفتن به بهشت و جواز عبور از پل صراط است.

  21) زینت آخرت و نور مؤمن در آخرت است.

  22) نماز شب همچون سایبانی در روز قیامت است بر سرش. سرش.

  23) نماز شب لباس بدن نمازگزار است در روز قیامت درحالیکه همه عریانند.

  24) نماز شب در روز قیامت همچون نوری در برابرش است و چشم نمازگزار نماز شب در روز قیامت شادمان است.

  25) نماز شب میان شخص نمازگزار و آتش جهنم همچون حائلی فاصله می‌گذارد.

  26) میزان اعمال خوب نمازگزار در روز قیامت سنگین است. است. است.

  27) نماز شب همچون تاجی در روز قیامت است بر سرش.

  28) چراغی است برای تاریکی قبر و برطرف کننده وحشت تاریکی قبر است.

  29) نماز شب همچون مشعلی نورانی است در تاریکی قبر.

  30) نماز شب، نمازگزار را از عذاب قبر ایمن می‌کند و برات آزادی از آتش جهنم است.

  
 
 

اخلاق قرآنی

رعایت حرمتها
پاسداشت حرمتها و مراعات حریمها، جلوه اى دیگر از تربیت قرآنى است. حق پدر و مادر، از مهم ترین حقوق است که «احسان به والدین» در کنار «عبادت خدا» آمده است و قرآن چنین مؤکد به رعایت حرمت پدر و مادر فرمان مى دهد و از تندى و پرخاش نسبت به آنان برحذر مى دارد و به سخن نیک و لحن شایسته در گفتار و برخوردى خاضعانه و متواضعانه با ایشان و گشودن بال رحمت و رأفت مهر بر سر آنان و نیز خیرخواهى و دلسوزى و دعا درباره آنان دستور مى دهد. اینها همه، در آیه (اِمّا یَبْلُغَنَّ عندکَ الکِبَرَ اَحدهُما او کلاهُما فَلا تَقُلْ لهما اُفٍّ.‎/‎/) آمده است.
اخلاق قرآنى، در حرمت نهادن به پدر و مادر و قدرشناسى از زحمات آنان جلوه گر است. قرآن بارها در کنار دعوت به توحید و نهى از شرک، به «احسان به والدین» دستور داده و در جایى هم به وضوح و صراحت، سپاسگزارى در آستان خدا و سپاس نسبت به پدر و مادر را کنار هم مطرح کرده است: (اَنِ اشْکُرْ لى وَ لِوالدیک) سلوک قرآنى، تنها در پیمودن راههاى پرپیچ و خم عرفانى و تهذیب نفسهاى پارسایانه و تقواهاى شگرف نیست. ادب و احترام نسبت به پدر و مادر هم، که امرى پیش پا افتاده و خانوادگى و فامیلى است، از گردونه «اخلاق قرآنى» بیرون نیست.
در روایات، رعایت ادب و احسان نسبت به آن دو را به این دانسته اند که: آنان را به اسم صدا نکنى؛ به احترامشان برخیزى؛ از آنان جلوتر راه نروى؛ با آنان بلند و پرخاشگرانه سخن نگویى؛ نیازهایشان را برآورى؛ خدمتگزارى به آنان را وظیفه اى بزرگ بدانى و از آنان در سن کهولت و سالخوردگى و از کارافتادگى مراقبت کنى. آنان، گوهرهاى خانگى اند و حفظ این گوهرها، فرمان قرآن است.
صدق و راستى
«راستى» در گفتار و کردار، در نیت و عمل، در دوستى و رفاقت، در گواهى و مشارکت، در قول و قرار و عهد و پیمان، در امتحان و کار، در همسایگى و روابط و.‎/‎/ یک ارزش مهم اخلاقى به شمار مى رود. در مقابل، دروغ و نیرنگ و شیادى، گندم نمایى و جو فروشى، وعده دادن و خلف وعده کردن، از مظاهرِ «عدم صداقت» است که بنیان جامعه را بر هم مى زند. میدان «صدق»، تنها در گفتار نیست. صداقت در ابراز محبت و صدق در عهد و صدق در ایمان هم از مصادیق راستى است. قرآن کریم دستور مى دهد که با راستان باشید: (وَ کُونوا مع الصّادقین)‎/ از حضرت اسماعیل با عنوان «صادق الوعد» یاد مى کند؛از مقام والاى صدیقین ستایش مى کند و روز قیامت را روزى مى داند که صدق صادقان و راستى راستان به فریادشان مى رسد: (هذا یَوْمُ یَنْفَعُ الصّادقینَ صدقهم)‎/ از لقبهاى پرافتخار و دوست داشتنى حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ نیز، «صدیقه» است.
تربیت شده اخلاق قرآنى، نه دروغ مى گوید؛ نه ریا و تظاهر مى کند؛ نه دیگران را فریب مى دهد؛ نه دچار نفاق و دورویى مى شود؛ نه براى جلب منافع مادى، کم فروشى و احتکار و تقلب مى کند. ناهمخوانى ظاهر و باطن و یکى نبودنِ «بود» و «نمود»، از عدم صداقت سرچشمه مى گیرد.