میلاد صبرآفرینسلام بر اسوه عبادت، الگوی مجاهدت، امام عارفان و مقتدای سالکان، حضرت سجاد زینت عابدان علیهالسلام . درود خدا بر یادگار و رازدار عاشورا، همان تجلّی صبر و بزرگمبلّغ اسلامِ ولایت در کوی ضلالت شام. صلوات قدسیان بر آن عزیزی که کارآمدیِ شمشیرآسای دعا و سپر بلا گردان بودن دعای عارفانه را، به بهترین شکل ممکن به تصویر کشید و در عصر اوج اختناق، ظلمتزدای شرک، نفاق و بدعت گردید. روز پانزدهم جمادی الاول سال 38 هجری که آفتاب جهانتاب، تازه از مشرق نمایان گشته و اشعه زرّین خود را به سرزمین حجاز برافکنده بود، ستاره فروزانی در آسمان ولایت طالع و امام سجاد در خاندان نبوت پا به عرصه هستی نهاد. مایه زینت عابدانامام سجاد علیهالسلام مایه فخر و زینت عابدان و پیشوای بندگان پاک و خالص خداوند، و آقای ساجدان و زینت عابدان است. آنها که با تاریخ او مأنوساند، این مسأله را به نیکی درمییابند که این لقب «زین العابدین» از سوی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله برای او معّین شد و پیامبر گرامی، خود او را زین العابدین خواند و فرمود: «هنگامی که قیامت بر پا شود، ندا دهندهای در میان جمع اهل محشر ندا در دهد که مایه زینت عابدان کجاست». عظمت خدایی اوحضرت امام سجاد علیهالسلام از کسانی است که در سایه بندگی خدای متعال، به عزّت رسید. به همین جهت، با همه اقدامات و برنامهریزی خصم در کوچک شمردن او، حرمت و آبرویش همچنان پا برجای و دارای مهابت بود و در دل بدکاران و ظالمان هیبتی داشت. عبدالملک مروان گوید: «زین العابدین علیهالسلام از نظر عظمت و شخصیت در سطح بسیار بالایی بود، طوری که هر چه میکوشیدند او را خوار و پست نمایند، بالاتر و برتر میرفت و بر عزت و شرافتش افزوده میگشت». معرفی تبار امام سجاد از زبان آن حضرتامام سجاد علیهالسلام در سخنرانی معروف خود در شهر شام، خویشتن را چنین معرفی کرد: «من فرزند مکه و منایم. من زاده زمزم و صفایم. من فزرند کسی هستم که خدای او را از مسجد الحرام به مسجد الاقصی برد. من فرزند محمد مصطفایم صلیاللهعلیهوآله . من فرزند علی مرتضایم. من فرزند شایستهترین مؤمنان و وارث انبیایم. من فرزند فاطمه زهرایم. من فزرند بانوی زنانم. من فرزند کسی هستم که در شب معراج با فرشتگان نماز گزارد. من فرزند کسی هستم که با مارقین و قاسطین و ناکثین جنگید و با ناصبین مبارزه کرد و فرزند کسی هستم که پیشوای مسلمانان است. مشعلدار مجاهدان و مایه زینت عابدان و پرورش یافته مکتب رب العالمین، منم». «سخنانی کوتاه از امام سجاد علیهالسلام »امام سجاد علیهالسلام در سخنان کوتاهِ حکمتآمیز و بلندمحتوایِ خود، راه گستردهای را گشود تا انسانها با پندهای نیکو، قساوت را از دلها بزدایند و صفحات اندیشه را روشن و نورانی سازند، تا با طهارت و پاکی از همه رذیلتهای اخلاقی، به سوی ملأ اعلا رفته و به مقام قرب ربوبی بار یایند. اینک بخشی از کلمات قصار آن حضرت: کسی که نفس خویشتن را گرامی دارد، دنیا در نظرش پست خواهد شد. دین مسلمان آنگاه کمال یابد که سخن بیفایده نگوید، بحث و جدال کم کند و بردباری و شکیبایی و خوشخویی پیشه کند. چه بسیار کسانی که بر اثر تحسین مردم فریفته میشوند. صحیفه سجادیه در یک نگاهصحیفه سجادیه که به حقّ «اخت القرآن» و «زبور آل محمّد صلیاللهعلیهوآله » خوانده شده، یکی از مفاخر بسیار گرانبهای پیروان راستین ولایت، در پرتو تابناک معارف بیکران قرآن و عترت بوده و هست. این کتاب عزیز، به وسیله امام سجاد علیهالسلام انشا و توسط فرزند بزرگوارش حضرت امام محمّد باقر علیهالسلام نوشته شده، و در طول تاریخِ سرشار از حماسه، عرفان و افتخارِ شیعیان پاکباز، زیور سجادههای مجالس اُ نس با جانان حقیقی عابدان اهل ولایت بوده است. صحیفه در لغت به معنای «نامه» و «کتاب» است و 54 دعای امام چهارم شیعیان جهان را در بردارد. در این کتاب، مسایل گوناگون تربیتی با گرایشهای فردی، اجتماعی و اعتقادی در قالب دعا مطرح شده است. مسؤولیت امام پس از اسارتحضرت امام سجاد علیهالسلام پس از حادثه عاشورا و اسارت، به مدینه بازگشت و وضع خود و جامعه را ارزیابی نمود و به سر و سامان دادن امور و فراهمسازی زمینه برای حفظ دین و نشر و گسترش آن پرداخت. آن حضرت، مسؤول پاسداری و حراست از اسلام عزیز بود؛ اسلامی که برای آن خونهای گرانقدر و ارزندهای بر زمین ریخته شده بود. او مسؤول مبارزه با ستم و بیداد، و طبیب دلسوز جامعه و رهبری بود خطوط اساسی اسلام را در چارچوب ایدئولوژی راستین مطرح میکرد و در مردم، شور و رغبت و حرکتی در پیروی و پاسداری از اسلام پدید میآورد. پیامبر عاشوراز برجستهترین نکتههای زندگی امام سجاد علیهالسلام پیامرسانی در دوران اسارت است که خود رسالتی سنگین و توأم با خطرات به شمار میآمد. امام با دشمنی خدانشناس و وجدانهای مرده مردمان رو به رو بود. آن حضرت، بزرگترین پیامرسان انقلاب حسینی بود و باید فریاد مظلومیت و اعتراضِ شهیدان به خون خفته کربلا را به گوش مردم میرساند. اگر او و همراهی اسیران نبود، واقعه کربلا به فراموشی سپرده میشد و خون آن شهیدان والا مقام پایمال میگشت و بار غم و اندوه، همچنان بر دوش آیندگان سنگینی میکرد. امام سجاد در آینه کلام امام خمینی رحمهاللهامام خمینی رحمهالله ، در وصف امام ساجدان میفرماید: «جناب علی بن الحسین، از بزرگترین نعمتهایی است که ذات مقدس حق بر بندگان خود به وجودش منت گذارد و آن سرور را از عالم قرب و قدس نازل فرموده، برای فهماندن طرق عبودیت به بندگان خود». ایشان در جای دیگری میفرماید: «ادعیه و مناجاتهای سید الساجدین و زین العابدین علیهالسلام را ملاحظه کن و دقت نما. ببین در مقام عبودیت چه معامله میکند و چهطور به وظیفه بندگی قیام میکند؟ با این وصف، وقتی صحیفه اعمال حضرت مولای متقیان، امیر مؤمنان علیهالسلام را میبیند، تأسف میخورد و اظهار عجز میکند». مجمع الانوار عشق
ای رحمت بیپایان خداوندگاری! سلام بر لحظهای که قنداقهات، آغوشنوازِ بالهای پریدن فرشتگان شد و عرش الاهی، نام زیبایت را بر «معصومیت» چهارمین شاخه طوبی آویخت! سلام بر تو ای چهارمین چلچراغ هدایت، که نام شکوهمندت، محراب اجابت است و مکارم اخلاقت، آیینه زلال بصیرت! امام عصر از دیدگاه حضرت سجاد علیهالسلاموعده ظهور حضرت حجت ثانی عشر مهدی موعود و احیای فرهنگ انتظار فرج و زمینهسازی ظهور عدل منتظر، فصل مشترکی در کلام همه امامان معصوم علیهمالسلام میباشد. این موضوع با وجود آنکه عصر امام سجاد علیهالسلام اوج شدّت خفقان و اعمال فشار توسط نظام ستم اموی است، به نحوی رسا و مؤثر مورد توجه قرار گرفته است. ایشان میفرماید: «در قائم ما(عج) شش سنت از شش پیامبر وجود دارد:... سنت آن حضرت از نوحِ نبی، عمر طولانی است؛ نشان او از حضرت ابراهیم علیهالسلام ولادت نهانی و کنارهگیری از مردم است؛ سنت ایشان از حضرت موسی علیهالسلام ترس و وحشت و غیبتش میباشد؛ نشانه آن حضرت از عیسی روح الله علیهالسلام اختلاف مردم درباره اوست؛ سنت ایشان از حضرت ایوب، فرج و گشایش کار پس از گرفتاری است؛ و نشانهاش از حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله قیام به شمشیر است». دوران دشواریهدوره امامت حضرت سجاد علیهالسلام ، دشوارترین و تلخترین دوران امامت است که در آن، کشتارْ بااندک بهانهای و نیز مُثله کردن امری رایج بود و گستاخی حتی در قبال مقدسات تا آن حد رسیده بود که اسبهای طاغوت سرکش عصر را در مسجد النبی میبستند. حضرت علی بن الحسین علیهالسلام با شیوهای بسیار مؤثر، وجدان انقلابی توده مردم را برانگیخت و احساس گناه را در آنان زنده کرد. امام با به کارگیری شمشیر مظلومیت و برگزیدن انزوای سیاسی و احیای مداوم و بسیار ظریف، یاد واقعه خونین عاشورا را در اذهان عموم مردم مدینه زنده نگه داشت. همین امر، زمینه را برای تحقق اهداف سیاسی و فرهنگی نهضت خونین حسینی، و توجه بیش از پیش مردم به خاندان امامت فراهم ساخت. قرآن از دیدگاه امام سجاد علیهالسلامامام سجاد علیهالسلام در وصف قرآن میفرماید: «قرآن نوری درخشان، گواه بر کتابهای گذشته، و برترینِ کلامهای آسمانی است. قرآن چراغ فروزانی است برای راهنمایی بشر که هرگز خاموش نمیشود و همواره روشن کننده حق با برهان قاطع میباشد. قرآن پرچم نجاتی است که هر کس دنبالش بیفتد، گمراه نمیشود و هر که چنگ در دامن آن زند، پناهش میدهد و از هلاکت میرهاند». امام در محراب عبادتامام سجاد علیهالسلام در محراب عبادت و بندگی به خداوند یکتا، گوی سبقت را از تمام همگنان ربود، تا آنجا که همه معترفاند او آقا و زینت عبادت کنندگان بود. آن حضرت آنقدر به پیشگاه خداوند پیشانی به خاک سایید که همه مواضع سجدهاش پینه بست و به همین دلیل، آن بزرگوار را «ذوالثفنات» (دارای پیشانی پینهبسته) نامیدند. ویژگیهای اخلاقی امامبردباریاز شمار ویژگیهای بارز امام سجاد علیهالسلام ، شکیبایی ایشان در برابر ناگواریها و گذشت از کسانی است که به او بیحرمتی یا جفا کرده بودند. روزی مردی علی بن الحسین علیهالسلام را دید و زبان به اهانت گشود و فراوانْ ناسزا گفت. همراهان امام میخواستند او را تنبیه کنند، ولی امام مانع شد و فرمود: به او کاری نداشته باشید. سپس به آن مرد رو کرد و فرمود: «کار ما بیش از اینها بر تو پوشیده است، اگر نیازی داری بگو تا برآوریم». مرد از شکیبایی و بزرگواری و نیز لحن ملایم و محبتآمیز امام به شدت متأثر شد. انفاقهای پنهانیابوحمزه ثمالی میگوید: امام سجاد علیهالسلام در تاریکی شب، نان و غذای مستمندان را بر دوش میکشید و به طور ناشناس آن را انفاق میکرد و میفرمود: «صدقه پنهانی، خشم الاهی را فرو مینشاند». چنین بود که پس از شهادت ایشان، در هنگام غسل دادن دیدند که پینههایی بر پشت و شانههای حضرت وجود دارد. چون علت را پرسیدند، دریافتند که آنها آثار کولهبار غذاهایی است که امام برای تهیدستان بر دوش میکشیده است. در برابر پروردگارامام سجاد علیهالسلام چون وضو میگرفت و خود را برای نماز آماده میکرد، رنگ رخسارش دگرگون میشد و چون علّت آن را پرسیدند، پاسخ میداد: آیا میدانی که میخواهم به آستان چه بزرگی راه یابم و در برابر چه مقامی قرار بگیرم؟ بارها میدیدند که امام زین العابدین وضو گرفته و برای رسیدن وقت نماز به انتظار نشسته است. در این حال، از شدّت خضوع در برابر حقّ و احساس بندگی به درگاه او، آثار نگرانی در صورتش ظاهر بود. سجدههای آقای سجدهکنندگانزیادی سجدهها و تداوم سجده هر امام علی بن الحسین علیهالسلام ، سبب گردید که آن حضرت را «سید الساجدین» لقب دهند. بر اثر سجدههای طولانی و فراوان، پوست پیشانی ایشان زبر شده بود. امام باقر علیهالسلام میفرماید: «پدرم هیچ نعمتی را به یاد نمیآورد، مگر اینکه با یاد کردن آن، به درگاه خداوند سجده میکرد. هنگام قرائت قرآن، چون به آیههای سجده میرسید، و نیز به وقت خطر و احتمال رخداد حادثهای ناگوار و همچنین پس از پایان نمازهای فریضه یا هر گاه که موفق میشد خدمتی انجام دهد و میان دو مؤمن را اصلاح کند، سر به سجده میگذاشت و خداوند را سپاس میگفت». رساله حقوقرساله حقوق امام سجاد علیهالسلام در عصر حاکمیت استبداد، پیامی است فراتر از زمان خویش و همه دورانهای تمدن بشری. امروزه بشر مدعی است به عالیترین شکل تمدن و فرهنگ ارزشی رسیده است و بنابراین، از حقوق بشر، حمایت از حیوانات و حفظ محیط زیست سخن میگوید. امّا آشکار است که بیشتر آنها شعارهایی است پوچ و بیپشتوانه. اگر این قانونهای جهانی با رساله حقوق امام و عنصر زمان و ظرفیت و نیازها لحاظ شود، خواهیم دید که دستنوشتههای بشر متمدن، از بعد قانونگذاری در درجه پایینتری از رساله امام چهارم قرار میگیرد. حقوق الاهی، زیر بنا و اساس دیگر حقوق فردی و اجتماعی به شمار میآید. اگر این حقوق نادیده گرفته شود، انسان موجودی بیمسؤولیت، بیهدف و بدون تکلیف بار خواهد آمد. در آن صورت، پایبندی وی به دیگر حقوق فردی و اجتماعی نیز بیهوده است؛ زیرا هیچ قانون و تکلیفی ضمانت اجرا ندارد. دانش بیکرانعلم یا علوم امام سجاد علیهالسلام ادامه راستین علوم پدران بزرگوارش بود که از پیامبر صلیاللهعلیهوآله به ارث برده بودند و چشمهساران دانش و حکمت را در روی زمین ساخته و دنیا را به علوم و معارف خویش روشن کرده بودند. آری، امام زین العابدین علیهالسلام به حق وارث آنها بود، به طوری که همه مورخان بر این عقیدهاند که آن حضرت، از تمام مردم دانشمندتر بود. از جمله شواهد و دلایل این مطلب آنکه، دانشمندان و راویان به قدری مسایل و علوم مختلف از آن حضرت نقل کردهاند که قابل شمارش نیست. پندها و موعظههاامام زین العابدین علیهالسلام به اندرز مردم اهمیت فراوانی میداد. از آن حضرت موعظههای بسیاری به جا مانده که بدان وسیله، اصحاب خویش و مردم روزگارش را پند و اندرز میفرمود. این اندرزهای ارزنده، همواره زندهاند و پندهای لازم را پیش روی مردم قرار میدهند و آنان را از غرور و سبکمغزی به دور میدارند و به راه حق دعوت میکنند. هدف حکمتها و پندهای جاودانه آن بزرگوار، اعتدال انسان در رفتار، و شکوفایی شخصیت آدمی است. هدف تهذیب و اصلاح، نفوذ و ایجاد تمایلات ارزشمند در آنها و برطرف ساختن عقدههای روانی از وجود آدمی و نابود کردن تمام خواستهای فاسد، خودخواهی، حسد، ظلم و تجاوز به مردم است. |
خاندان حضرت عباس (ع):
در سال 26 هجری قمری، حضرت عباس (ع) پایه عرصه گیتی نهاد. مادر گرامیش فاطمه، دخت حزام بن خالد بن ربیعه بن عامر کلبی و کنیه اش (ام البنین) بود.
چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه (س) بود، که امیرالمومنین از برادرش عقیل، که به اصل و نسب قبایل آگاه بود، درخواست کرد زنی را از دودمانی شجاع برای او خواستگاری کند و عقیل، فاطمه کلابیه (ام البنین) را برای آن حضرت خواستگاری کرد و ازدواج صورت گرفت.
امیرالمومنین (ع) از این بانوی گرامی، صاحب چهار پسر به نامهای عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد.
عباس (ع) ازبرادران دیگرش بزرگتر بود و هر چهار برادر به امام خویش، حسین (ع) وفادار بودند و در روز عاشورا در راه آن امام جان خود را نثار کردند.
ارادت قلبی ام البنین (س) به خاندان پیامبر (ص) آنقدر بود که امام حسین (ع) را از فرزندان خود بیشتر دوست می داشت؛ بطوری که وقتی به این بانوی گرامی خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از حال حسین (ع) باخبر سازید و چون خبر شهادت امام حسین (ع) به او داده شد، فرمود رگهای قلبم گسسته شد، اولادم و هر چه زیر این آسمان کبود است، فدای امام حسین (ع).
دوران کودکی حضرت ابوالفضل العباس (ع):
در روزهاى کودکى عباس، پدر گرانقدرش چون آیینه معرفت، ایمان، دانایى و کمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهى و
رفتار آسمانىاش بر وى تاثیر مىنهاد. او از دانش و بینش على(ع) بهره مىبرد. حضرت در باره تکامل و پویایى فرزندش
فرمود: ان ولدى العباس زق العلم زقا; همانا فرزندم عباس در کودکى علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا مىگیرد، از من معارف فرا گرفت. در آغازین روزهایى که الفاظ بر زبان وى جارى شد، امام(ع) به فرزندش فرمود: بگو یک. عباس گفت: یک حضرت ادامه داد: بگو دو عباس خوددارى کرد و گفت: شرم مىکنم با زبانى که خدا را به یگانگى خوانده ام، دو بگویم.
پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت، شالوده اى پاک و مبارک براى ایام نوجوانى و جوانى عباس فراهم کرد تا در آینده نخل بلند قامت استقامت و سنگربان حماسه و مردانگى باشد. گاه که على(ع) با نگاه بصیرت آمیز خود آینده عباس را نظاره مىکرد، با لبختدى رضایت آمیز، سرشک غم از دیدگان جارى مىکرد و چون همسر مهربانش از علت گریه مىپرسید، مىفرمود: دستان عباس در راه یارى حسین(ع) قطع خواهد شد.
آنگاه از مقام و عظمت پور دلبندش نزد خداوند چنین خبر مىداد: پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا به سان عمویش جعفر بن ابىطالب در بهشت پرواز کند. محبت پدرى گاه على(ع) را بر آن مىداشت تا پاره پیکرش را ببوسد ، ببوید و با آداب و اخلاق اسلامى آشنا سازد. از اینرو لحظهاى عباس را از خود دور نمىساخت. فرزند پاکدل على(ع) در مدت 14 سال و چهل و هفت روز، که با پدر زیست، همیشه در حرب و محراب و غربت و وطن در کنار او حضور داشت.
در ایام دشوار خلافت، لحظه اى از وى جدا نشد و آنگاه که در سال37 هجرى قمرى جنگ صفین پیش آمد، با آن که حدود دوازده سال داشت، حماسهاى جاوید آفرید.
مقام علمی حضرت عباس (ع):
حضرت عباس (ع) در خانه ای زاده شد که جایگاه دانش و حکمت بود. آن جناب از محضر امیرمومنان (ع) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) کسب فیض کردند و از مقام والای علمی برخوردار شدند. لذا از خاندان عصمت (ع) در مورد حضرت عباس (ع) نقل شده است که فرموده اند: زق العلم زقا، یعنی همان طور که پرنده به جوجه خود مستقیماً غذا می دهد، اهل بیت (ع) نیز مستقیماً به آن حضرت علوم و اسرار را آموختند.
علامه محقق، شیخ عبدالله ممقانی، در کتاب نفیس تنقیح المقال، در مورد مقام علمی و معنوی ایشان گفته است: آن جناب از فرزندان فقیه و دانشمندان ائمه (ع) و شخصیتی عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاک بود.
مقام حضرت عباس (ع) نزد ائمه (ع):
اگر بخواهیم مقام و منزلت حضرت عباس (ع) را از دیدگاه امامان معصوم (ع) دریابیم، کافی است به سخنان آن بزرگوار درباره حضرت عباس (ع) توجه کنیم.
در شب عاشورا، وقتی دشمن در مقابل کاروان امام حسین (ع) حاضر شد و درراس آنها عمربن سعد شروع به داد و فریاد کرد، امام حسین (ع) به حضرت عباس (ع) فرمود: برادر جان، جانم به فدایت، سوار مرکب شو و نزد این قوم برو و از ایشان سوال کن که به چه منظور آمده اند و چه می خواهند.
در این ماجرا دو نکته مهم وجود دارد یکی آنکه امام به حضرت عباس می فرماید: من فدایت شوم. این عبارت دلالت بر عظمت شخصیت عباس (ع) دارد، زیرا امام معصوم العیاذ بالله سخنی بی مورد و گزاف نمی گوید و نکته دوم آنکه، حضرت به عنوان نماینده خود عباس (ع) را به اردوی دشمن می فرستد.
روز عاشورا هنگامی که حضرت عباس (ع) از ا سب بر روی زمین افتاد، امام حسین (ع) فرمودند:(الان انکسر ظهری و قلت حیاتی) یعنی (اکنون پشتم شکست و چاره ام کم شد). این جمله بیانگر اهمیت حضرت عباس (ع) ونقش او در پشتیبانی از امام حسین (ع) است.
امام زمان (ع)، در قسمتی از زیارتنامه ای که برای شهدای کربلا ایراد کردند، حضرت عباس (ع) را چنین مورد خطاب قرار می دهند: السلام علی ابی الفضل العباس بن امیرالمومنین المواسی اخاه بنفسه، الاخذ لغده من امسه، الفادی له،الوافی الساعی الیه بمائه، المقطوعه یداه لعن الله قاتله یزید بن الرقاد الجهنی و حکیم بن طفیل الطائی.
امام زین العابدین (ع) به عبیدالله بن عباس بن علی بن ابی طالب (ع) نظر افکند و اشکش جاری شد. سپس فرمود:هیچ روزی بر رسول خدا (ع) سخت تر ازروز جنگ احد نبود، زیرا در آن روز عموی پیامبر، شیر خدا و رسولش حمزه بن عبدالمطلب کشته شد و بعد از آن روز بر پیامبر هیچ روزی سخت از روز جنگ موته نبود، زیرا در آن روز پسر عموی پیامبر جعفر بن ابی طالب کشته شد سپس امام زین العابدین (ع) فرمود: هیچ روزی همچون روز مصیبت حضرت امام حسین (ع) نیست که سی هزار تن در مقابل امام حسین (ع) ایستادند و می پنداشتند، که از امت اسلام هستند و هر یک از آنها می خواستند از طریق ریختن خون امام حسین (ع) به نزد پروردگار می انداخت و ایشان را موعظه می فرمود و کار را تا آنجا کشاندند که آن حضرت را از روی ظلم وجور و دشمنی به شهادت رساندند. آنگاه امام زین العابدین (ع) فرمود: خداوند حضرت عباس (ع) را رحمت کند که به حق ایثار کرد و امتحان شد و جان خود را فدای برادرش کرد تا آنکه دو دستش قطع شد. لذا خداوند عزوجل در عوض، دو بال به او عطا کرد تا همراه ملائکه در بهشت پرواز کند، همان طور که به جعفر بن ابی طالب (ع) هم دو بال عطا فرمود و به تحقیق، حضرت عباس (ع) نزد پروردگار مقام و منزلتی دارد که روز قیامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه می خورند.
ایثار و جانبازی، راز و رمز تعالی حضرت عباس (ع):
با توجه به روایاتی که در شان حضرت عباس (ع) از ائمه علیهم السلام رسیده و در آن به ایثار و فداکاری در راه امام خویش تصریح شده است، به روشنی، فضیلت و مقام آن بزرگوار آشکار می شود. حضرت عباس (ع) فرزند کسی است که آیه ( و من الناس یشری نفسه ابتغاء مرضات الله, بقره-207) در شانس نازل شد و از سلاله دودمانی است که اسوه ایثار و از خودگذشتگی بودند و سوره هل اتی، در شان ایثار ایشان نازل شده است.
فداکاری، ایثار و جانبازی در اسلام و مکتب اهل بیت علیهم السلام از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ به طوری که امیرمومنان در جایی ایثار را برترین فضیلت اخلاقی می داند.
در جایی دیگر، علی (ع) ایثار را بالاترین عبادت معرفی می نماید و در روایتی دیگر غایت و هدف تمام مکارم اخلاقی را ایثار و از خودگذشتگی می داند.
علی (ع) در قسمتی از نامه خود به حارث همدانی می فرماید: بدان که برترین مومنان کسی است که در گذشتن از جان و خانواده و مال خویش از دیگر مومنان برتر باشد.
حال در اینجا این سوال مطرح می شود که، مگر سایر شهیدان از جان خود نگذشتند، پس چه چیزی حضرت عباس را از سایر شهیدان متمایز می سازد؟
جواب این است که معرفت حضرت عباس (ع) از همه شهیدان والاتر و اطاعتش از امام خویش، کاملتر بود. براساس دیدگاه اسلام و مکتب اهل بیت (ع) آنچه اعمال نیک را از یکدیگر متمایز می سازد و ارزش اعمال را متفاوت می کند، همان معرفت و بینش و نیت شخص است و کلام پیامبر اسلام (ص) که فرمود:
(ضربه علی یوم الخندق افضل من عباده الثقلین) شاید ناظر به این معنا باشد.
در ضمن روایاتی که در مورد ثواب و عقاب عمل به صورتهای گوناگون و متفاوت نقل شده، به این دلیل است که ثواب یا عذاب یک عمل معین، با توجه به معرفت و نیت عامل آن متفاوت می شود. به عنوان مثال، ثواب زیارت امام رضا (ع) در روایتهای معتبر به صور متفاوت نقل شده است و در بعضی روایات تصریح شده که این تفاوت ثواب، به دلیل تفاوت در معرفت اشخاص است.
آری حضرت عباس (ع) با کمال معرفت در راه دین و امام خویش جانبازی نمود و مراحل کمال و تعالی را طی کرد.
القاب تابناک حضرت ابوالفضل العباس (ع)
1. قمر بنىهاشم
بهره مندى بسیار عباس از جمال و جلال و سیماى سپید و زیبا و سیرت سبز و نورانى، زمینه ساز این لقب است.
2. باب الحوائج
کریمى از دودمان کریمان که چون حاجتمندى سوى او روى کند، خواسته هایش را برآورده مىسازد.
3. طیار
بیانگر مقام و عظمت حضرت عباس(ع) در فضاى عالم قدس و بهشت جاودان است.
4. الشهید
شهادت، که نشان نمایان ابوالفضل(ع) است و در چهره حیات او درخشندگى بسیار دارد، زمینه ساز این لقب است
5.سقا
دلاورى عباس در صحنه هاى حیرت آور آبرسانى به تشنگان، سبب این لقب شد.
6. عبد صالح
لقبى که حضرت صادق(ع) در زیارت عموى گرانقدرش بدان اشاره دارد:
السلام علیک ایها العبد الصالح.» سلام بر تو، اى بنده صالح خدا.
7. سپه سالار
صاحب لواء یا سپه سالار لقب بزرگترین شخصیت نظامى است و عباس در روز عاشورا این لقب را از آن خود ساخت.
8. پرچمدار و علمدار
یادآور دلاوى و حفظ لشکر در برابر دشمن است. علمدارى عباس(ع) این لقب را برایش به ارمغان آورد.
9. ابوقربه (صاحب مشک)، عمید (یاور دین خدا)، سفیر (نماینده حجت خدا)، صابر (شکیبا)، محتسب (به حساب خدا گذارنده تلاشها)، مواسى (جانباز و مدافع حق)، مستعجل (تلاشگرى مهربان در برآوردن حاجات دیگران) و ... از دیگر لقبهاى ابوالفضل است.